-
عناوین مقاله
مدل کوچینگ GROW چیست؟
مراحل مدل GROW
- مرحله اول: هدف(Goal)
- مرحله دوم: وضعیت فعلی یا واقعیت(Reality)
- مرحله سوم: گزینه¬ها یا انتخاب¬ها(Obstacles/Options)
- مرحله چهارم: حرکت رو به جلو یا اراده(way forward/Will)
GROW را با یک مثال بهتر درک کنید
تأثیر استفاده از مدل کوچینگ GROW در کسب و کارها
فرض کنید در حال برنامه ریزی برای یک سفر هستید؛ اول مقصد سفر و بعد وسیله حمل و نقل و یا همسفرانتان را مشخص میکنید، سپس با گزینههایی که برای سفرتان مشخص کردهاید بهترین گزینه را انتخاب و سفر را شروع میکنید. در این مثال درواقع شما از مدل GROW برای انجام کار خود استفاده کردهاید.
آشنایی با روش GROW برای همه اهداف مفید و لازم است، از برنامه ریزی برای رژیم لاغری تا رسیدن به هدف در یک استارتاپ. پس اگر رسیدن به هدفهایتان برایتان مهم است، حتما تا آخر این مطلب همراه ما باشید.
مدل کوچینگ GROW چیست؟
مدل GROW یکی از ساده ترین و قدرتمندترین مدلهای کوچینگ است که در زمینههای مختلفی مثل مدیریت کسب و کارهای کوچک، مربیگری ورزشی و حتی رشد فردی مورد استفاده قرار میگیرد.
کوچینگ مجموعهای از مهارتهایی است که استعدادها و پتانسیلهای شما را برای داشتن زندگی فردی و حرفهای بهتر، کشف و شکوفا میکند. در واقع کوچینگ راه رسیدن به هدف را برای شما آسان میکند.
اگرچه GROW در لغت به معنای رشد است اما دلیل اصلی نامگذاری این روش به این صورت، استفاده از حروف اول چهار مرحله اصلی این مدل است که شامل:
- هدف(Goal)
- وضعیت فعلی یا واقعیت(Reality)
- گزینهها یا انتخابها(Obstacles/Options)
- و حرکت رو به جلو یا اراده(way forward/Will) است
در مدل GROW :
- ابتدا اهداف را مشخص میکنید
- واقعیتهای موجود را در نظر میگیرید
- گزینههای مختلف برای رسیدن به هدف را تعیین و بررسی میکنید
- و در آخر در مورد زمان انجام اقدامات لازم به نتیجه میرسید و کار را شروع میکنید.
در ادامه توضیحات کاملتری از مراحل مدل GROW، به شما میدهیم.
مراحل مدل GROW
مرحله اول: هدف(Goal)
در مرحله اول شما باید یک هدف بلند مدت و چندهدف کوتاه مدت که در راه رسیدن به هدف اصلی به آن نیاز دارید، برای خود تعیین کنید. برای اینکه بتوانید به طور دقیق هدف خود را مشخص کنید، بهتر است سؤالات زیر را از خود بپرسید:
- دوست دارید روی چه موضوعی کار کنید؟
- در آخر میخواهید به چه چیزی برسید؟
- چه مدت زمانی لازم است تا به هدف برسید؟
- هدفی که تعریف کردهاید واقع بینانه است؟
- رسیدن به این هدف برای شما و دیگران چه مزیتی دارد؟
- اگر به هدفتان برسید چه احساسی خواهید داشت؟
مرحله دوم: وضعیت فعلی یا واقعیت(Reality)
بعد از تعیین هدف نوبت این میرسد که ببینید در حال حاضر نسبت به هدف در کجا قرار دارید. بیطرف بودن در این مرحله خیلی مهم است. شما باید تمام سعی خود را بکنید تا با کنار گذاشتن عقاید و تعصبات خود در بیطرفترین حالت ممکن، موقعیت فعلی خودتان را ارزیابی کنید.در اصل در این مرحله نقاط ضعف و قوت شما شناخته میشود. خوب است که با دانستن نقاط قوت خود اعتماد به نفس بگیرید و از شناختن نقاط ضعف خود دلسرد نشوید و به دنبال راهی برای بهبود آن باشید.
در این مرحله پاسخ دادن به سؤالات زیر میتواند به شما کمک کند:
- تا الان برای رسیدن به هدفتان چه کاری کردهاید؟
- چه چیزهایی شما را در راه رسیدن به هدفتان کمک میکند؟
- چه موانعی در راه رسیدن به هدفتان جلوی شما را میگیرد؟
- در حال حاضر وضعیتتان نسبت به هدف چگونه است؟
- کدام دانش و مهارت شما در راه رسیدن به هدفتان به شما کمک میکند؟
مرحله سوم: گزینهها یا انتخابها(Obstacles/Options)
حالا که هدفتان را میشناسید و از موقعیت فعلی خود هم آگاه هستید باید گزینههای مختلف یا تصمیماتی که میتواند در راه رسیدن شما به هدفتان موثر باشد را بررسی کنید.
در این بخش باید از خلاقیت خود استفاده کنید و همه راههایی که به ذهنتان میرسد را یادداشت و بررسی کنید. در این مرحله بهتر است که تجربیات دیگران را مورد بررسی قرار دهید و از آنها هم ایده بگیرید.
سؤالات زیر در این مرحله به شما کمک میکنند:
- گزینههای مختلفی که برای رسیدن به هدفتان دارید کدامند؟
- آیا میتوانید کاری به غیر از این انجام دهید؟
- افراد مشابه شما در این مسیر چه روشی را انتخاب کردهاند؟
- پیشنهاد اطرافیانتان به شما چیست؟
- مزایا و معایب هرکدام از این گزینه ها چیست؟
مرحله چهارم: حرکت رو به جلو یا اراده(way forward/Will)
در این مرحله با استفاده از نتایج مراحل قبل، تمامی اصول را به شرایط عملی تبدیل میکنید. و بعد نسبت به انجام کاری مشخص در مدت زمانی معین متعهد میشوید و در این راه مسئولیت کارهایتان را بر عهده میگیرید.
اگر میخواهید در این راه شانس رسیدن به موفقیت را به حداکثر برسانید، باید موانع موجود در مسیر را بشناسید و روش مقابله با آنها را بدانید.
با پاسخ دادن به سؤالات زیر میتوانید این مرحله را راحتتر پشت سر بگذارید:
- کدام گزینه را برای انجام کارتان انتخاب میکنید؟
- زمان شروع هر کاری چه موقعی است؟
- آیا متعهد به انجام هر کدام از کارهایتان هستید؟
- به تعهد خود به انجام کارها از 1 تا 10 چه نمرهای میدهید؟
- اگر نمره شما کمتر از 10 است در چه صورتی میتوانید آن را به 10 برسانید؟
- چه کسانی را میشناسید که در راه رسیدن به این هدف موفق شدهاند؟
در اینجا برای اینکه مدل GROW را بهتر درک کنید یک مثال ساده در زمینه رشد فردی برای شما میآوریم.
GROW را با یک مثال بهتر درک کنید
فرض کنید شما تصمیم میگیرید که روزانه ساعتی را به دویدن اختصاص دهید.
- در مرحله اول شما باید هدفتان را به طور دقیق مشخص کنید. مثلاً هدف شما این است که روزانه 5 کیلومتر بدوید.
- در مرحله دوم باید وضعیت کنونی خود را مشخص کنید. مثلاً اینکه شما در حال حاضر همیشه از ماشین برای جابجاییهایتان استفاده میکنید، پس احتمالاً باید زمان بیشتری برای رسیدن به هدفتان به خودتان بدهید.
- در مرحله سوم میتوانید با دوندگان دیگر ارتباط بگیرید و از سبک زندگی آنها برای انتخاب روش خود ایده بگیرید. یا از اپلیکیشنهای ورزشی استفاده کنید که طبق برنامهها درست پیش بروید.
- حالا نوبت مرحله آخر میرسد. در این مرحله تصمیم میگیرید که از فردا شروع به دویدن مسافتی کوتاه کنید و هر روز مقداری به این مسافت اضافه کنید تا زمانی که به هدفتان که دویدن 5 کیلومتر در روز بود برسید.
تأثیر استفاده از مدل کوچینگ GROW در کسب و کارها
مدل کوچینگGROW به دلیل سادگی و انعطافپذیری بالایی که دارد، دارای محبوبیت بسیاری بین رهبران و مدیران کسب و کارها است. مزایای استفاده از مدل کوچینگ GROW در محیط های کاری شامل موارد زیر میشود:
- افزایش کارآیی کارمندان
- بهبود ارتباط بین افراد
- ایجاد روابط شخصی سالم بین کارمندان
- انجام کارها با کیفیت بهتر
- مواجه درست با موانع و مشکلات پیش رو
- ایجاد احساس مسئولیت در کارمندان
در آخر خوب است بدانید که اگرچه مدل GROW به نظر یک مدل خطی میآید ولی اینطور نیست. یعنی شما در هر مرحلهای که باشید میتوانید به مراحل قبل برگردید و تغییراتی در آنها ایجاد کنید. مثلاً ممکن است بعد از مشخص کردن وضعیت فعلی خود(مرحله دوم) احساس کنید که میخواهید هدفتان(مرحله اول) را به شکلی دیگر تغییر دهید. یا مثلاً وقتی در آخرین مرحله هستید و میخواهید متعهد به انجام اقدامات خاصی شوید، متوجه شوید که گزینههای دیگری(مرحله سوم) هم وجود داشته که شما آنها را در نظر نگرفتهاید. پس به مرحله قبل برمیگردید و آنها را دوباره مینویسید.
اگر مثالهایی از این روش در زندگی شخصی یا کاری خود تجربه کردهاید در بخش نظرات بنویسید تا ما و دیگران از تجربیات شما برای تصمیمات و اهداف خود ایده بگیریم.